نویسنده‌: سیدهادی خسروشاهی
مترجم: پایگاه اطلاع رسانی اصلاح

تعامل با حکومت‌ها 
شیخ حسن البنا برای حکومت‌های موجود که بخشی از اقدامات و اهداف راهبردی مرحله‌ی دوم نهضت اسلامی را تشکیل می‌دهند، مبانی و قواعدی را مطرح می‌کند و در این باره می‌گوید: 
«ما قدرت و حکومت را برای خودمان نمی‌خواهیم، بلکه برای عهده‌دارشدن به امور آن، کسی را برخواهیم گزید که به احکام و شریعت اسلامی پایبند و وفادار باشد. در چنین شرایطی همه‌ی ما سربازان و یاوران او خواهیم بود. اما در صورت نیافتن شخصی که رهبری دولت اسلامی را به عهده گیرد، ما خود تشکیل حکومت اسلامی را به عهده خواهیم گرفت. در راستای رسیدن به این هدف از هیچ کوششی فروگذار نخواهیم کرد.» 
«برای اصلاح اوضاع مسلمانان و حکومت‌ها، طرح‌های خود را پیشنهاد خواهیم کرد و با همان زبان که حکومت به کار می‌بندند، با آن‌ها گفت‌وگو خواهیم کرد. طبیعی است که برای طرح پیشنهادها ما، تماس برقرار کردن با حکومت و گفت‌وگو با آن، ضروری خواهد بود. می‌دانیم کسانی که در دامن استعمار تربیت یافته‌اند به خواسته‌های ما برای اصلاح امور و تشکیل دولت اسلامی گوش نخواهند کرد. هم‌چنین توقع نداریم که به خواسته‌های مشروع ما اهتمام بورزند. اما برای انجام حجت و عمل به وظیفه‌‌ی شرعی، پیوسته اندرزها و سخنان خود را به این حکومت‌ها منتقل خواهیم کرد. اما چه‌بسا دولت با خشونت با ما رفتار کند. در این هنگام باید بردباری و انعطاف نشان دهیم تا طوفان خشم قدرت، فرو ‌خوابد. سپس برای بار دوم به صحنه مبارزه و مقاومت بازخواهیم گشت.» 

تغییر و تحوّل 
أ‌- مبازره پارلمانی: حسن البنا و اخوان المسلمین این مسأله را تجربه کردند. اخوان‌المسلمین در زمان مرشد اول خود، حسن‌ البنا، وارد حوزه‌ی رقابت‌های انتخاباتی شدند و در دوران ملک فاروق با احزاب سیاسی به رقابت پرداختند. پس از شهادت حسن البنا و آزادی اخوان‌المسلمین از زندان‌ها، اخوان المسملین در انتخابات پارلمانی مصر، حضور فعالی داشتند و با وجود محدودیت‌های گوناگون از سوی دستگاه‌های امنیتی و پلیس نظام حاکم، پیروزی شگرفی به‌دست آوردند. 
ب‌- دستیابی به قدرت از طریق کودتا: کودتا خشن‌ترین راه تسلط بر قدرت را تشکیل می‌دهد. ولی در تاریخ این جنبش هیچ ردپایی از اقدام به این امر دیده نمی‌شود. اخوان‌المسلمین این روش یا بهره‌برداری از آن را برای به‌دست‌گرفتن سکان قدرت، هرگز تأیید نکرده است. 
ت‌- کاربست قدرت برای عزل حکومت: طبیعی است که حسن البنا موضوع کاربست قدرت برای عزل حکومت غیرمشروع را بی‌اعتبار نشمرده است، اما وی کاربست زور و خشونت را برای رسیدن به قدرت در کشورهای اسلامی، واپسین وسیله و روش تلقی کرده‌است. 
خلاصه آن که دیدگاه حسن البنا درباره‌ی نظریه‌ی تغییر و تحول اجتماعی و سیاسی برای تشکیل دولت اسلامی، به شکل زیر خواهد بود: 
1- اسلام برای تغییر جامعه کلیه‌ی راه‌ها را در تمام زمینه‌ها و ابعاد به کار می‌بندد. 
2- با توجه به خواست شرایط و اقتضای زمان، در برخی اوضاع می‌توان روش اصلاحی را به کار بست.
3- حسن البنا برای رسیدن به اهداف تغییر جامعه‌ی سکولار مصر به جامعه‌ی اسلامی، به روش‌های انقلابی و خشونت‌آمیز باور نداشت و همواره به در پیش‌گرفتن روش مرحله‌ای و اصلاحی توصیه می‌کرد. 
4- طبق نظر وی روش کاربرد قدرت و خشونت برای ایجاد تحوّل در شرایط جامعه‌ی مصر، وابسته به شرایط و ضوابط مشخص و دشواری بود. حتی در این مرحله نیز ـ برخلاف ادعای دشمنان وی ـ اجازه نداد که برای رسیدن به قدرت از ترور، ارعاب، تخریب و انفجار، استفاده شود. 
5- در شرایط وجود امکانات فعالیت برای رسیدن به قدرت، با شرکت در رقابت‌های انتخابات پارلمانی موافق بود. 

جایگاه زن در اندیشه‌ی انقلابی و سیاسی حسن البنا 
اهتمام به مسایل زنان و بالابردن جایگاه و منزلت آنان، در پروژه‌ی جنبش حسن البنا جایگاه ویژه‌ای دارد. حسن البنا در پروژه‌ی اهتمام ویژه به مسایل زنان مسلمان، پیشگام و پیشقراول بود. پاسخگویی متعهدانه به این موضوع، به واقع ضرورتی تاریخی بود. 
در اوایل دهه‌ی نخست سده‌ی بیستم، مصر صحنه‌ی فعالیت هسته‌های جنبش آزادی‌بخش زن عرب بود. این هسته‌ها پشت‌پرده‌ی جنبش‌های روشنفکری و غرب‌گرایی، با حمایت کامل استعمار بریتانیا پدید آمدند. در آن شرایط زن مصری مانند دیگر زنان کشورهای عربی و اسلامی، در وضعیت جهل مطلق و واپس‌ماندگی فکری و فرهنگی به سر می‌برد. اقدام حسن البنا در بالابردن جایگاه زن مسلمان در مصر، به واقع کاری تجدیدی و پاسخی به خواست‌های اجتماعی و سیاسی آن زمان بود. حسن البنا با تأسیس تشکیلات «خواهران مسلمان» و از رهگذر ایجاد مراکز آموزشی و مؤسسات خیری، کاری مهم در راستای جنبش ارتقای سطح فکری و فرهنگی زن برداشت. این اقدام، بسترهای مناسبی برای تحول جامعه‌ی زن مصری فراهم کرد. تأسیس سازمانی ویژه برای زنان به نام «خواهران مسلمان» اقدامی مهم در تاریخ فعالیت حسن البنا و اخوان‌المسلمین بود، زیرا پس از آن، این تشکیلات در مقام الگو و پیشگام جنبش زنان در جهان عرب و اسلام، مطرح شد. مبارزه با بیسوادی و جنبش آگاهی‌بخش زن مسلمان و اهتمام به تربیت کودکان و نوجوانان، برای ایجاد تحوّل در جامعه‌ی زن مصری، جنبه‌ی مهمی از آموزه‌های تربیتی و اقدامات عملی را تشکیل می‌داد. 
حسن البنا بر این باور است که بالابردن سطح معرفتی و انسانی زن مسلمان یک جنبه از فرآیند تغییر و تحول در جامعه‌ی اسلامی را تشکیل می‌‌دهد و به فرآیند تشکیل جامعه‌ی اسلامی و حکومت اسلامی، کمک خواهد کرد. وی باور داشت که بدون بالابردن سطح و جایگاه زنی که نصف جامعه را تشکیل می‌دهد، کامیابی و موفقیت حرکت اسلامی ناممکن خواهد بود. 

تقریب بین مذاهب اسلامی
حسن البنا بر این باور بود که جنبش تقریب بین مذاهب اسلامی، یک جنبه‌ی دایره‌ی حرکت وحدت اسلامی را تشکیل می‌دهد و این جنبش در راستای خدمت به اهداف بلندمدت جنبش اسلامی قرار دارد. حسن البنا در مقام اندیشوری اهل‌سنت و بنیانگذار و مرشد اخوان المسلمین، از روزگار دور روابط خود را با علمای شیعه و حوزه‌های علمیه آنان استحکام بخشیده بود و گا‌م‌هایی در راستای تقویت جنبش تقریب بین مذاهب اسلامی، برداشته بود. سایر رهبران اخوان‌المسلمین و جانشینان وی، با اقتدا به حسن البنا، گام‌های مثبتی در این راستا برداشتند. وی بر این باور بود که نباید اختلافات فقهی موجب تفرقه میان مذاهب باشد، زیرا تشدید اختلافات، سرچشمه‌ی ضعف امت اسلام است و زمینه را برای پراکندگی و از‌هم پاشیدگی جامعه‌ی اسلامی فراهم می‌کند. حسن البنا روابط خوبی با علمای شیعه برقرار کرد. وی از جمله پیشگامان جنبش تقریب بین مذاهب اسلامی در قاهره بود. 
مرحوم شیخ مصطفی مشهور، مرشد اسبق جماعت اخوان المسلمین، در این باره و طی نامه‌ای به من چنین نوشته‌است: 
«جنبش اخوان المسلمین در زمان تأسیس خود از سوی حسن البنا، همگان را به چشم فروبستن بر اختلافات مذهبی فراخوانده و از رویکردهای دینی خواسته که میان مسلمانان وحدت ایجاد شود. این مسأله به واقع دستوری الهی است، زیرا خداوند در قرآن به ما چنین فرمان داده است: «همه به ریسمان خدا چنگ بزنید و دچار تفرقه نشوید.» حسن البنا در اقوال و اعمال خود به این موضوع اهتمام بسیاری می‌داد.» 
حسن البنا و آیت‌الله کاشانی در موسم حج با هم دیدا کردند. پس از گفت‌وگو تصمیم گرفتند که در تهران کنفرانسی اسلامی برگزار کنند و شخصیت‌های جهان اسلام در آن شرکت کنند، تا از طریق آن روابط دوستانه‌ی مسلمانان بیشتر تقویت شود. اما مسأله‌ی تأسف‌انگیز این‌جاست که چون آیت‌الله کاشانی در تهران این موضوع را پیگیری کرد، از جانب حکومت ملی‌گرای ایران در آن زمان، با مخالفت روبرو شد. دلیل حکومت آن بود که برای انعقاد کنفرانس بودجه‌ی لازم فراهم نیست. تلخ‌تر و غم‌انگیزتر آن که حسن البنا اندکی پس از بازگشت به مصر از سوی حکومت ملک فاروق ترور شد. بر اساس نوشته‌های تاریخ‌نگاران مصری، اسناد موجود به این نکته اشاره دارند که در کنار مسأله فلسطین، یکی از علل ترور وی، همین دیدار و تصمیم یک عالم سنی و یک عالم شیعی برای فعالیت در راستای وحدت بود. 

مسأله‌ی فلسطین در اندیشه‌ و کردار حسن البنا 
فلسطین و مسایل آن همواره از قضایای محوری اندیشه‌ی سیاسی و مبارزاتی حسن البنا و اخوان‌المسلمین بوده است. در اندیشه‌ی مرشد اخوان المسلمین، مبارزه با بریتانیا و صهیونیست‌ها جنبه‌ی مهمی از مبارزه برای دستیابی به تشکیل دولت اسلامی و وحدت امت اسلام را تشکیل می‌داد. چنان‌که اشاره کردیم، درباره جنگ میان صهیونیست‌ها و عرب‌ها و درباره‌ی فلسطین و حادثه‌ی تقسیم فلسطین و تأسیس رژیم غاصب اسراییل به سال 1948م. حسن البنا در مقام مجاهدی مبارز و رهبر اخوان المسلمین، تمام امکانات و نیروهای موجود در سازمان خود را در راستای خدمت به آزادی فلسطین، قرار داد و از بسیج مسلمانان و مجاهدان عرب در این زمینه از هیچ کوششی دریغ نکرد و در نهایت نیز جان خودش را در این راه قربانی کرد. 
مبارزه‌ی اخوان‌المسلمین و رهبران آن با استعمار بریتاینا و حضور آنان در جبهه‌های فلسطینیان با صهیونیست‌ها به سال 1948م. عامل اصلی صدور فرمان حل اخوان‌‌المسلمین و ترور حسن البنا از سوی حکومت مزدور مصر بود. پرونده‌های موجود و کتاب‌ها و اسناد منتشرشده بیانگر همین موضوع هستند و در ضمن نشان‌ می‌دهند که دربار فاسد مصر نیز با این موضوع موافق بوده‌است. 
سلام خدا بر او باد که در راه پروژه‌ی وحدت اسلامی و مسأله‌ی فلسطین ـ مقدس‌ترین مسأله‌ی اسلام ـ شهید شد. 

حسن البنا و ابوالاعلی مودودی 
به مناسبت برگزاری مراسم سالگرد تولد حسن البنا از سوی جماعت اسلامی پاکستان، در این جا لازم است به بنیانگذار جماعت اسلامی، مولانا ابوالاعلی مودودی، اشاره‌ای صورت بگیرد. بنّا و مودودی دو الگوی نادر را در رهبران و دعوتگران معاصر اسلامی تشکیل می‌دادند. آنان زندگی خود را در راه رهبری اسلام و جهاد در راه اعتلای آن وقف کرده بودن. این دو رهبر اسلامی وجود مشترک بسیاری داشتند که به پاره‌ای از آن‌ها در این‌جا اشاره می‌شود. 
1- هر دو در خانواده‌هایی دیندار و متعهد دیده به جهان گشودند. مودودی به سال 1311هـ./1903م. و حسن البنا به سال 1314هـ./ 1906م. به دنیا آمد. هر دو در خانواده‌هایی ارجمند و اهل علم و تقوا دیده به جهان گشودند. پدر و مادر هر دو نقشی اساسی در شکل‌دهی شخصیت اسلام آنان داشتند. پدر و مادر بنّا و مودودی از پیروان عرفان و سلوک و اخلاق اسلامی بودند و فرزندانشان را در چارچوب همین مبانی و معارف بلند تربیت کردند. 
2- مودودی و بنّا در فضایی عرفانی و معنوی تربیت یافتند و از همان آغاز زندگی با مبانی و مفاهیم علمی و نظری عرفان و اخلاق اسلامی آشنا شدند و در زندگی روزانه‌ی خود این مبانی را به صورت عملی اجرا می‌کردند. هر دو به نهادهای آموزشی و تربیتی نو پیوستند و آموزش‌ها و دانش‌های نو را فراگرفتند و آن‌ها را با علوم و اندیشه‌های اسلامی درآمیختند. فعالیت‌ مطبوعاتی و ارتباط عمیق با ملت و مشکلاتی که گریبانگیر ملت بود، از دیگر وجوه مشترک مودودی و بنّا بود. این امر تأثیری عمیق در تبلور شخصیت فرهمند آنان داشت. 
3- هر دو از آغاز جوانی به فعالیت مطبوعاتی سرگرم بودند. مودودی در پانزده سالگی وارد فعالیت مطبوعاتی شد و به مقاله‌نوشتن در نشریه‌ی «مدینه» پرداخت و بنّا نیز مقالات خود را در مجله‌ی «المنار» منتشر می‌کرد. هر دو از پیشگامان تأسیس و نشر مجلات و نشریات اسلامی در مصر و پاکستان بودند. 
4- حضور زودهنگام در انجمن‌ها و جمعیت‌های اسلام: مودودی در اوایل جوانی‌اش به جنبش احیای خلافت اسلامی پیوست و حسن‌البنا نیز با حضور فعال در مؤسسه‌های خیری متصوفه و انجمن‌های اسلامی و مبارزه با فساد و منکرات، تشکیلات را تجربه کرد. مودودی و بنّا به فعالیت گروهی و تشکیلاتی سخت باور داشتندو این باور در دوران جوانی در آنان تبلور یافته بود. 
5- داشتن نقش رهبری و پیشگامی در تأسیس تشکل اسلامی: حسن البنا به سال 1928م. جماعت اخوان المسلمین را در مصر بنیان گذارد و مودودی به سال 1941م. جماعت اسلامی را در پاکستان تشکیل داد. اهداف این تشکل اسلامی کاملاً هماهنگ و همسو بودند و در پی بازگشت به اسلام اصیل در تمام حیطه‌های زندگی مسلمانان بودند. این مسأله از اهداف نخستین اخوان المسلمین و جماعت اسلامی است. 
6- تشابه میان مراحل اجرا و عمل میان اخوان المسلمین و جماعت اسلامی: میان دیدگاه‌های مودودی و بنّا درباره‌ی اصلاح جامعه و امت اسلام، وجوه مشترک فراوانی وجود داشت. هر دو به فعالیت مرحله‌ای و گام به گام در راستای اصلاح‌، ایمان استوار داشتند. بنّا و مودودی سخت باور داشتند که شکل‌گیری جماعت الهی و ربانی، هسته‌ی نخست دعوتگران اسلامی را تشکیل می‌دهد و نخستین مرحله‌ی حرکت به سوی اصلاح جامعه و امت به شمار می‌رود. مودودی و بنّا بر مرجعیت قرآن و سنت تأکید داشتند و آن‌ها را راهنمای امت به شمار می‌آوردند که مبانی اولیه و قطعی را در بر دارند. بنا و مودودی باور داشتند که اصلاح و تهذیب درون مسلمانان، نخستین گام را در راستای اصلاح اخلاق و عادات فرد تشکیل می‌دهد و مقدمه‌ای است برای اصلاح تمام جامعه و امت اسلام. این بدان معناست که آنان اصلاح فرد مسلمان را هسته‌ی مرکزی برنامه‌های اصلاحی امت اسلام و زیربنای جنبش بازگشت به اسلام و رهبری اسلامی بر جامعه و دولت اسلامی به شمار می‌آوردند. 
7- تجربه قلع و قمع و رفتار خشونت‌آمیز حکومت‌ها: بنّا و مودودی در مراحل گوناگون مبارزه‌ی خود در راه دعوت به اسلام و دولت اسلامی، از سوی استبداد داخلی و استعمار خارجی، دردها و ناملایمات بسیاری را تجربه کردند و با انواع رفتارهای خشن و غیرانسانی مواجه شدند. مودودی و بنّا دو مرد مؤمن و پایدار و دو الگو برای مجاهدان بودند. مودودی در مقطع (1957ـ1955م.) به مدت سه سال به زندان افتاد و چندین بار در معرض شکنجه قرار گرفت و از سوی حکومت سکولار حکم اعدام وی صادر شد. بنّا نیز در راه ترویج تعالیم اسلام، در معرض تعقیب و بازداشت قرار گرفت و در نهایت روح عزیز خود را در راه اسلام قربانی کرد و به سال 1949م. از سوی مزدوران ملک فاروق و به دستور سفارت بریتانیا و امریکا ترور شد (براساس اسناد منتشرشده).
8- اعتقاد به اقدامات مطالعه شده: مودودی و بنّا به هیچ وجه به شتابزدگی و انجام اقدامات مطالعه نشده و فاقد برنامه‌ریزی باور نداشتند و همواره پیروانشان را به شکیبایی، مقاومت و عدم شتابزدگی توصیه می‌کردند و از فرجام شتابزدگی، تندروی، انقلابی‌گری و اقدام مطالعه‌نشده برحذر می‌داشتند و تربیت اسلامی افراد را بنیاد مراحل دعوت برای بازگشت به اسلام و رهبری شریعت اسلامی می‌شمردند. 
9- بازگشت خلافت: بنّا و مودودی در مقطع فروریزی دولت اسلامی و انحلال خلافت عثمانی به دست کمال اتاتورک می‌زیستند. از این‌رو، آنان از رهگذر مبارزات و اعتراضات گسترده‌ی خود در راه دفاع از خلافت اسلامی فعالیت می‌کردند و در جنبش‌های فعال در این زمینه حضور داشتند. هر دو بر ضرورت بازگشت خلاقت و سیادت شریعت الهی تأکید داشتند. آنان تحقق این دو مورد را از اهداف تمام جنبش‌های اسلامی تلقی می‌کردند و به وحدت اسلامی به عنوان نخستین گام در بازگشت خلافت اسلامی، اعتقاد استوار داشتند. 

ابوالاعلی مودودی و سیدقطب 
در پایان بجاست به این نکته اشاره کنیم که اندیشه‌ها و نظریات مودودی، تأثیرات گوناگونی بر جنبش‌های اسلامی و رهبران آن‌ها گذارده است. مبانی و پایه‌های اندیشه‌ی مودودی بر سه شالوده‌ی فکری و اعتقادی استوار بود: «سیادت الهی، دموکراسی اسلامی، تربیت اسلامی» این سه قاعده در مقابل مبانی مدیریتی حکومت‌های معاصر قرار داشتند. مبانی این حکومت‌ها از این قرار بودند: «عرف اجتماعی، دموکراسی، و تربیت براساس اندیشه‌های سکولار.» 
سیدقطب و مودودی در مقام دو تئوریسین اسلامی، پیوندها و وجوه مشترک فکری و اعتقادی فراوانی داشتند. آنان هیچ‌گاه با هم دیدار نکرده بودند. دوستان مودودی می‌گویند: مودودی کتاب «معالم فی الطریق» سید قطب را یک دوره خواند و پس از اتمام آن گفت: «گویی من خودم این کتاب را نوشته‌ام.»
مودودی و جماعت اسلامی در پاکستان اعتراض خود را درباره‌ی اعدام سیدقطب در مصر، ابراز داشته‌بودند و به صورت علنی و در قالب تهاجم مطبوعاتی بر این اقدام جنایتکارانه، اظهار نارضایتی کرده‌بودند. 
از سوی دیگر، سیدقطب نیز از اندیشه‌ها و نظریات مودودی اثر پذیرفته بود. او پاره‌ای از مبانی نظری اندیشه‌های خود را از مبانی فکری مودودی اقتباس کرده بودند. کتاب «المصطلحات الاربعة فی القرآن» (الاله، الرب، العبادة، الدین) به قلم مودودی، تأثیر ژرفی بر رویکرد فکری سیدقطب گذارده بود. مهم‌ترین عناصر فکری سیدقطب که از مودودی اقتباس کرده، عبارت‌اند از: 
سیادت: به این معنا که تنها خدا، سید و حاکم مطلق هستی و جهان است و تنها او قانونگذار و بانی شریعت این جهان است و دیگر قوانین که کسان دیگر آن‌ها را وضع کرده‌اند، پوچ و غیرمشروع هستند. 
جاهلیت و تفسیر آن: در گفتمان اعتقادی و سیاسی مودودی و سیدقطب، جاهلیت به معنای انحراف از روش‌ اسلامی و حاکم‌ ساختن قوانین غیرالهی است. مبارزه با جاهلیت، بنیاد نهضت و جنبش اسلامی را تشکیل می‌دهد و تمام حکومت‌های موجود در جهان اسلام با هر شکلی که دارا باشند، شامل این حکم الهی خواهند بود. 
تکفیر: مودودی بر این باور است که کنارگذاردن شریعت از سوی فرد و جامعه و ارتداد از سیادت الهی، کفر شمرده می‌شود. اما استاد مودودی نمی‌پذیرفت که درباره‌ی فرد و جامعه کلمه تکفیر صادر کند و خواهان احتیاط و بررسی بیشتر در این‌باره بود. مفهوم تکفیر فرد از طریق مطالعه‌ی آثار مودودی، به گفتمان و نظریات سیدقطب راه یافت. با توجه به اوضاعی که بر زندان‌های نظام ناصری حاکم بود و شکنجه‌ی وحشیانه و غیرانسانی جوانان اخوان و زنان مسلمان و خود سیدقطب، وی اقدام به تکفیر حاکمیت موجود در مصر و ضرورت قیام بر ضد آن کرد. سرانجام پس از انتشار کتاب «معالم فی الطریق» سید قطب مؤلف تفسیر فی‌ظلال القرآن در سی جلد، به همراه دو تن از رهبران اخوان در قاهره اعدام شد. 
مرگ مودودی و اعدام سید قطب منجر به گسترش مفهوم تکفیر و مبارزه با طاغوت‌ها و عملی به فریضه‌ی جهاد در ادبیات برخی از جوانان مسلمان شد. اما از آن جا که توان و تفسیر و اجتهاد آنان را در این زمینه نداشتند، متأسفانه در وادی تندروی فرو افتادند و تمام افراد جامعه‌ی اسلامی را تکفیر کردند. این امر، آغاز انحرافات شدیدی بود که برخی از مجموعه‌های اسلامی در جهان عرب و شبه‌قاره هند، در معرض آن قرار گرفتند. آنان با اقدامات غیرانسانی و ناآگاهانه‌ خود ضربه‌های دردناکی بر پیکر جنبش‌های اسلامی وارد کردند. متأسفانه از جانب عناصر تکفیری موارد وحشیانه‌ای از ارتکاب قتل مسلمانان در کشورهای اسلامی شاهد هستیم. 

میراث حسن البنا و اخوان 
حسن البنا در اقدامی برای آگاه‌سازی ملت مصر، در مقطعی کوتاه از صدها روستای مصر دیدن کرد و به سازماندهی افراد و سخنرانی و تبلیغ اسلام و معارف آن پرداخت. سخنرانی‌های حسن البنا در رسانه‌ها و مطبوعات آن زمان مصر به چاپ رسیده‌اند. نوشته‌ها و سخنرانی‌های حسن البنا میراثی سرشار از ارزش‌ها و به عنوان مرجعی فکری برای اخوان المسلمین به شمار می‌روند. «مجموعة‌ رسائل الامام الشهید حسن البنا» از آن جمله‌اند. این مجموعه منبعی فکری، اجتماعی و سیاسی برای جماعت اخوان المسلمین تلقی می‌شود. درباره‌ی حسن البنا مجموعه پژوهش‌ها و نقدهای بسیاری صورت پذیرفته است. مطالعه‌ی کتاب‌های زیر در این زمینه مفید خواهد بود. 
- بیومی، غازی ابراهیم، الفکر السیاسی للامام حسن البنا، قاهرة، دارالتوزیع و النشر الاسلامیة، 1992م.
- جندی، انور، حسن البنا، الداعیة الامام و المجدد الشهید، بیروت، 1978م.
- جکسون، روبیر، حسن البنا الرجل القرآن، ترجمه انور جندی، قاهرة، دار الدعوة، بی تا.
- بنا، امام شهید حسن، مجموعة رسائل، اسکندریة، 1988م.
- عبدالحلیم، محمود، الاخوان المسلمون، رؤیة من الداخل، اسکندریة، دار الدعوة. 
- حسینی اسحاق موسی، اخوان المسلمون کبری الحرکات الاسلامیة الحدیثة، دار بیروت للطباعة و النشر، بیروت (این کتاب به فارسی ترجمه شده و از انتشارات اطلاعات منتشر شده است.)
- بیومی، زکریا سلیمان، الاخوان المسلمون و الجماعات الاسلامیة فی الحیاة السیاسیة المصریة، (1948-1928م.)، قاهرة، مکتبة وهبة، 1991م. 
- میشل، ریچارد، الاخوان المسلمون، چاپ امریکا (این کتاب به فارسی ترجمه شده و به زودی منتشر خواهد شد.) 
- سمان، محمد عبدالله، ایام مع الامام الشهید حسن البنا، قاهرة، دار الفضیلة، 2003م. 
- واعی، توفیق یوسف، الفکر السیاسی المعاصر عند الاخوان المسلمین، کویت، مکتبة المنار الاسلامیة، 2001م. 
- یکن، فتحی، منهجیة الامام الشهید حسن البنا، مؤسسة الرسالة، بیروت، 2001م. 
- هجرسی، فؤاد (از علمای ازهر)، الامام الشهید حسن البنا، قاهرة، 1999م. 
- نعمان، علی مصطفی، جهاد الاخوان المسلمین فی فلسطین، دار التوزیع و النشر الاسلامیه، قاهرة، 2001م.
- بنا، امام شهید حسن البنا، نظرات فی کتاب الله، قاهرة، دار التوزیع و النشر الاسلامیة، 2002م. 
- قرضاوی، شیخ یوسف، 70 عاماً لدعوة و تربیة و جهاد الاخوان المسلمین. (این کتاب به فارسی ترجمه شده و به سال 1381هـ.ش از نشر احسان در تهران منتشر شده است.) 
- مؤسسه الاهرام مصر، الحالة الدینیة فی مصر، (ج1و2)، قاهرة، 1998م. 
- رائف، احمد، البوابة السوداء، قاهرة، 1998م.
- رزق، جابر، الاسرار الحقیقیة لاغتیال حسن البنا، قاهرة، 1996م. 
- عبدالعزیز، جمعه امین، اوراق من تاریخ الاخوان المسلمین (4جلد)، قاهرة، دار النشر و التوزیع الاسلامیة، 2004م. 
- بنا، امام شهید حسن، مذکرات الدعوة و الداعیة، دار الرسالة، بیروت، 1998م. 
- صروی، محمد، الاخوان المسلمون الزلزال و الصحوة، قاهرة، مصر، 2004م. 
- جامع، محمد، و عرفت الاخوان، قاهرة، دار التوزیع، 2004م.
- رشوان، ضیاء، دلیل الحرکات الاسلامیة، ج1، مؤسسة الاهرام، قاهرة، 2006م. 
- محمد، محسن، من قتل حسن البنا، دار الشرق، قاهرة، 1987م.
- خالدی، صلاح عبدالفتاح، سیدقطب از ولادت تا شهادت، تهران، نشر احسان، 1380.
این کتاب‌ها نمونه‌ای از صدها و هزاران اثر پژوهشی درباره‌ی جنبش اخوان المسلمین و رهبران آن است. این کتاب‌ها‌ به وسیله‌ی پژوهشگران معاصر یا شاگردان مکتب اخوان المسلمین نگاشته ‌شده‌اند. با مطالعه‌ی این کتاب‌ها می‌توان با اهداف و برنامه‌های تاریخی و اسلامی امام شهید حسن البنا و اخوان المسلمین و نقش آنان در آگاه سازی جامعه‌ی اسلامی و تشکیل حکومت الهی در کشورهای مسلمان، آشنا شد.